سلامی دوباره به خواننده های عزیزم
شاید تا بحال اسم بودلر های یتیم رو شنیده باشید.بچه هایی بی سر پناه سه بچه در حال کشف رازهایی که پدر مادرشان برایشان به ارث گذاشته اند و در همین حین مردی شرور به همراه همدستانش می خواهد ثروت بودلر ها را از چنگ انان در بیاورد...
جهت دیدن بقیه خلاصه به ادامه بروید
صانحه وحشتناکی بود حتی دل سنگ رو هم بدرد میاره ...اقای پو مردی بی تفاوت که اگر عطسه های پی در پیش اجازه فکر کردن به او بدهند میتواند کمی برای بودلر ها که به تازگی با بدترین شیوه ی ممکن بهشان اعلام شد که دیگر تا آینده ای بسیار دور دیگر رنگ شادی را نمی بیند غمخوار بهتری باشد،خب شاید از یک بانکدار انتظار بیشتری را نمی توان داشت.
بودلر ها که حالا دیگر این پسوند ناخواسته یتیم گریبانشان را میفشرد و چیزی از ان اتفاق شوم نگذشته بود با مردی رو به رو شدنند که وایولت هرروز آرزو میکرد کاش در ان ان لحظه وسیله ای اختراع میکرد که میتوانست با سروعت نور انها را از ان مرد خبیث دور کند و کلاوس هروز آرزو میکرد که کاش با هیپنوتیزمی که از توی کتاب ها یاد گرفته بود اقای پو را مجبور به بازگشت کند و سانی هروز به این فکر میکرد که کاش میتوانست لولاهای در را انقدر با دندان های تیزش بتراشد که دیگر هیچکس نتواند در خانه کنت الاف را باز کند...کنت الاف همان مرد شروری بود که عطش سیری ناپذیری برای به چنگ اوردن ثروت بودلر ها داشت مردی که از هر نظر بی رحم بود ...دیگر توان گفتن بی رحمی هایش را ندارم نمیخواهم به یاد بیاورم چند نفر را کشته و چه کار های وحشتناک دیگری کرده ... نمیدانم چرا همه گول ان تغییر قیافه اش را میخورند اما بودلر ها اگر او را نبیند هم می توانند تشخیص بدهند که از پشت بلندگو ها ی بیمارستان هایملیش میگفت:« توجه ... توجه ...توجه ... توجه ببز از کار در بیمارستان هایمیلیش استفا داده.»بچه ها احساس می کردنند همان لبخند بی رحمانه ای را می بینند که وقتی اولاف دروغ می گفت در چهره اش ظاهر می شد.
نمی دانم میدانید یا نه اما ماجرا های ناگوار یا همان ماجراهای بچه های بدشانس به قلم دانیل هندلر است که آن ها را با اسم مستعار لمونی اسنیکت نوشته است.این مجموعه سبک جدید و جالبی دارد و بسیار معما گونه و بسیار غم انگیز است...این مجموعه سیزده جلد دارد و بسیار زیبا و قابل تامل است.
خیلی زیبا و جالبه به همگی تون چه تازه کارا و چه کسایی که خیلی وقته که کتاب میخونن پیشنهادش میکنم
کسانی که این داستان رو خوندن یا فیلم و یا سریالش رو دیدن نظرشون رو در قالب تلگراف برام بفرستن متشکرمممم
1-شروع ناگوار
2-تالار خزندگان
3-پنجره بزرگ
4-چوب بری مصیبت بار
5-مدرسه ریاضت
6-اسانسور قلابی
7-شهرک شوم
8-بیمارستان ترسناک
9-سیرک آدم خوار
و...
از اینکه نظراتتون رو بخونم خیلی خوشحال میشم ممنونم!